اسرائیل عامل اصلی جنگ قره باغ است

اسرائیل عامل اصلی جنگ قره باغ است نیو وبلاگ اسرائیل عامل اصلی جنگ قره باغ است


مراسم هفتاد و سومین سالگرد تاسیس سازمان ملل متحد در اوایل مهرماه با حضور سران و مقامات ارشد اعضای این سازمان در نیویورك در حالی برگزار گردید كه چنانكه پیش بینی می شد ایران و آمریكا از محورهای اصلی این نشست و حاشیه های آن بودند. در یك سوی معادله جمهوری اسلامی ایران قرار داشت كه تبیین آنچه در سیاست خارجی كشور و نوع نگاه آن به عرصه جهانی می گذرد اساس برنامه های آن را تشكیل می داد و در سوی دیگر آمریكا با محوریت ترامپ قرار داشت كه بخش عمده ای از مواضع و رفتارهایش با محوریت جمهوری اسلامی ایران بود. این مسئله باعث شد تا بخش عمده ای از دیدارها و حتی سخنرانی های مقامات سایر كشورها هم در قالب مناقشات ایران و آمریكا صورت گیرد كه خود جای تأمل بسیار دارد. ارزیابی دقیق و كارشناسانه از آنچه در نیویورك روی داده می تواند مسئله ای مهم در تدوین سیاست خارجی و داخلی آینده كشور باشد.

بر همین اساس با محسن پاك آیین دیپلمات سابق و سفیر اسبق ایران در كشورهای تایلند، زامبیا، ازبكستان و جمهوری آذربایجان هم كلام شدیم، او كه این روزها عضو شورای راهبری مجمع جهانی صلح اسلامی است تحلیلی كارشناسانه از آنچه در نیویورك گذشت عرضه كرده است.

در ادامه گفت وگو، او كه سال ها سمت سفیر جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان را در كارنامه دارد به بهانه سفر لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به باكو گریزی هم به چرایی رویكرد جمهوری آذربایجان به تل آویو و البته ظرفیت های باكو برای جمهوری اسلامی زده است كه در جای خود قابل توجه است. با این تفاسیر بخوانید ماحصل گفت وگو با محسن پاك آیین را.
از نیویورك شروع نماییم و حضور رئیس جمهوری كشورمان در این نشست، ارزیابی شما از مباحث مطرح شده از جانب آقای روحانی در سازمان ملل چیست؟ و تا چه میزان توانست تأمین كننده منافع كشور باشد؟
سخنرانی آقای رئیس جمهور هوشمندانه و اثرگذار بود؛ آقای روحانی در مدت زمانی كه برای صحبت در اختیار ایشان قرار گرفته بود موفق شد مهمترین مباحثی كه اولویت های سیاست های خارجی و نظام ما است با دلیل و برهان قابل پذیر برای دیپلمات ها و كارشناسان سیاسی جهان و مردم بیان كند كه تأثیر خوبی هم داشت. لحن آقای روحانی نشان دهنده این مورد بود كه ایران پرچم دار صلح در جهان است. اینكه آمریكا ادعا می كند دنبال صلح و مذاكره است و می خواهد با ایران گفت وگو كند یك بلوف سیاسی بیشتر نیست كه ایالات متحده در كوشش برای بهره برداری از آن است؛ چراكه كسی باید به مذاكره برگردد كه آن را ترك كرده و این آمریكایی ها هستند كه بدون توجه به قوانین بین المللی میز مذاكره را ترك كردند.

این مطلب به خوبی تبیین شد كه مقصر اصلی در قطع مذاكرات ما با آمریكا در حوزه هسته ای كه مجوز آن هم از جانب نظام صادر شده بود، آمریكا و بدعهدی او نسبت به توافقنامه برجام بود و بنابراین این كشور نمی تواند ادعای تمایل به مذاكره داشته باشد.

آیا دستاورد دیگری هم در نیویورك حاصل شد یا صرفاً در حد برجام و بیان بدعهدی آمریكا بوده است؟
ببینید، مطلب بعدی كه نشان دهنده نگاه همراه با تعامل ایران بود و به خوبی تبیین شد، مسئله مبارزه كشورمان با تروریسم بود. امروز تروریسم یك مانع اصلی برای استقرار امنیت و صلح در جهان است و این ایران بود كه با هزینه های سنگین و تقدیم شهید در كنار سوریه و محور مقاومت قرار گرفت و موفق شد در سوریه و عراق داعش را به زوال نزدیك كند؛ این موفقیت تمایل ایران برای صلح را نشان داده است.
این در حالی است كه می بینیم آمریكا نه تنها تروریسم را تولید و در مراحل مختلف هم از آن حمایت كرد، بلكه باز هم پس از شكست آنها در عراق و سوریه مقدمات انتقال آنها به افغانستان را فراهم نمود.

ارزیابی شما از این جمله كه جهان، دوستی بهتر از ایران نخواهد داشت چیست؟

همین را می خواستم بگویم مطلب بعدی كه در صحبت های رئیس جمهور جاذبه داشت جمله كلیدی ایشان بود كه گفت «جهان دوستی بهتر از ایران نخواهد داشت» كه با همین جمله همه كشورها را به دوستی با ایران دعوت كرده و اعلام نمود كه ایران در چارچوب احترام متقابل تمایل دارد با جامعه بین الملل و بخصوص همسایگانش ارتباط داشته باشد. جملات و سخنان رئیس جمهور به درستی در مقابل ا
دعاهای رئیس جمهور آمریكا درمورد دعوت برای انزوای ایران قرار گرفت.

این سخنرانی در واقع مصداق بارز توجه ایران به صلح با محوریت عدالت بود؛ این صلح به مفهوم سازش و سلطه یك كشور بر كشور دیگر نیست، بلكه صلح و دوستی با كشورهای جهان برپایه احترام متقابل و بدون دخالت در امور داخلی و احترام به تمامیت ارضی است.

نقش تحولات منطقه را در سخنان رئیس جمهور چگونه ارزیابی می كنید آیا چنان كه باید به این مهم پرداخته شد؟

با توجه به زمان محدودی كه در اختیار رؤسای كشورهای مختلف برای صحبت قرار می گیرد؛ رئیس جمهور از زمان خود برای ذكر برخی مسائل منطقه ای هم استفاده نمود. ایشان به مساله فلسطین پرداخت و انتقال سفارت آمریكا به بیت المقدس را محكوم كرد؛ به مساله سوریه و تلاش های آمریكا برای بی ثبات كردن سوریه اشاره نمود و تلاش های ایران و محور مقاومت را شرح داد.

نظر شما درباره سخنان ترامپ چیست به هر حال بخش عمده ای از سخنان ترامپ در سازمان ملل حول محور ایران بود ؟

صحبت های رئیس جمهور آمریكا ادامه مبانی ایران ستیزی سیاستمداران نومحافظه كار آمریكا بود؛ سیاستمدارانی كه از روز به قدرت رسیدن در آمریكا مقابله با موازین و مبانی بین المللی را در دستور كار خود قرار دادند.

این گروه به تمام تعهدات خود در حوزه های بین المللی پشت پا زده و از پیمان ها و سازمان های مهمی خارج شدند. لحن آقای ترامپ و صحبت او را می توان به درستی در جهت تلاش دوباره برای احیای دوران جنگ سرد و تولید یك ابرقدرت و تقویت یك جانبه گرایی به رهبری آمریكا تفسیر كرد.

ترامپ با لحنی شبیه به ادبیات فیلم های وسترن نه تنها كشوری مثل آلمان را مورد حمله قرار داد بلكه با محكوم كردن نهادی مثل اوپك سخنان سخیفی را درمورد كشورهای صادركننده نفت گفت.
آمریكا چه هدفی را دنبال می كند؟ آیا واقعاً به دنبال مذاكره است؟
نه؛ آمریكا به دنبال مذاكره واقعی نیست بلكه هدف آمریكا بیشتر فشار روانی بر ایران است كه آن هم به علت تحلیل هایی است كه مشاوران جدید كاخ سفید مثل منافقان به آنها عرضه می دهند. كاخ سفید و مشاوران جدیدش به غلط فكر می كنند كه این صحبت ها سبب اختلاف در ایران شده و آمریكا می تواند از این شرایط برای تغییرات مورد نظر خود در ایران استفاده نماید.

آقای روحانی البته به خوبی جواب ادعاهای رئیس جمهور ایالات متحده را در این خصوص داد و گفت ما تجربه مذاكراتی طولانی را پشت سر گذاشته ایم؛ بازگشت مجدد به میز مذاكره با كشوری كه توافق پیشین را محترم نمی شمارد، عقلانی نیست.

با توجه به شرایط موجود ارزیابی شما از روابط با كشورهای همسایه چیست و تا چه میزان می توان از این ظرفیت ضد تحریم ها بهره گرفت؟
مقدمتاً بگویم كه در شرایطی كه آمریكا در تلاش است با اعمال تحریم های ظالمانه، ایران را تحت فشار قرار دهد، اهمیت روابط با همسایگان حائز توجه می باشد و استفاده از ظرفیت آنان جهت مقابله با تحریم ها از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. یكی از اصول اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران روابط نزدیك با همسایگان است و از دیدگاه رهبر معظم انقلاب "گشودن چتر دیپلماسی بر همه جهان" و "تمركز نكردن بر روابط با چند كشور محدود" اهمیت روابط با همسایگان را مشخص می سازد.

با توجه به سابقه حضورتان در جمهوری آذربایجان به مقام سفیر جمهوری اسلامی ایران، نقش این كشور در سیاست منطقه ای كشورمان را چگونه ارزیابی می كنید؟
ببینید همسایگان ایران در آسیای مركزی و قفقاز و به خصوص جمهوری آذربایجان هم به دنبال مقاوم سازی اقتصاد و كاهش وابستگی به درآمدهای نفتی هستند و تقویت ارتباطات اقتصادی باعث بهره گیری از ظرفیت های متقابل سرزمینی خواهد بود. مشابهت نوع زندگی در كشورهای ایران و جمهوری آذربایجان در عرصه های اقتصادی، تجاری، كالاهای مصرفی و نوع خدمات، دسترسی ساده و سریع در نقل و انتقال كالا، خدمات و رفت و آمد، از مزیت های مثبت تجاری و اقتصادی می باشد. تراز تجاری ما با جمهوری آذربایجان مثبت و به نفع ایران است و این كشور از بازارهای صادراتی ایران می باشد. با عنایت به وجود ظرفیت های بزرگ برای توسعه تجارت در منطقه، جمهوری آذربایجان و ایران با گسترش همكاری می توانند از این ظرفیت ها به نحو مطلوب بهرمند شوند.

تقویت همكاری و فعالیت مشترك جمهوری آذربایجان و ایران در حوزه های غیرنفتی مهم می باشد و این اقدام با تسهیلات مرزی و فراهم كردن شرایط لازم برای گسترش تجارت باید همراه شود كه باعث توسعه روابط اقتصادی میان مردم دو كشور می شود، بنابراین باید به حداكثر تسهیلات مرزی همچون كشورهای اروپایی، نایل شویم به علاوه، چند جمهوری خودمختار روسیه در نزدیكی مرزهای شمالی جمهوری آذربایجان با مجموع چهار تا پنج میلیون جمعیت می تواند بازار مناسبی برای تولیدكنندگان جمهوری اسلامی باشد و ایران با صدور محصولات تولیدی خود با استفاده از جمهوری آذربایجان به این بازارها، می تواند از منافع اقتصادی فراوانی بهره مند شود.

تا چه میزان ظرفیت عملی برای تحقق این همگرایی وجود دارد؟

باید به این مسئله توجه داشت كه جمهوری آذربایجان بعنوان یك ایستگاه ترانزیتی به واسطه ارتباط خوب با اروپا و اتصال با استفاده از راه آهن به اروپا و بخصوص روسیه بازارهای بزرگی را می تواند برای كشور ما تولید كند. بنابراین با عنایت به سرمایه گذاری مشترك ایران و جمهوری آذربایجان در خط ریلی آستارا - رشت، تسریع در احداث این خط لزوم دارد. خط ریلی رشت - آستارا در صورت احداث، درآمدزا خواهد بود و استفاده از ظرفیت ریلی یك فرصت مناسب برای كشور است.

افتتاح كارخانه خودروسازی مشترك در منطقه نفت چالا در حومه باكو دستاورد بسیار خوبی بود و كارخانه مشترك تولید و توزیع دارو با نام تجاری كاسپین فارمد در جمهوری آذربایجان هم باید سریع تر احداث و به بهره برداری برسد.

ارتقای همكاری در حوزه كشاورزی و خرید دام، همكاری در حوزه كشت فراسرزمینی و تأسیس كارخانه تولید ماشین آلات كشاورزی با مشاركت ایران در جمهوری آذربایجان هم از ظرفیت های جدید اقتصادی می باشد. با عنایت به رفت و آمد سالیانه بیش از یك میلیون و پانصد هزار توریست بین دو كشور، در صورت تولید تسهیلات بیشتر، درآمد هر دو كشور از محل رفت و آمد گردشگران در آمار تبادلات اقتصادی می تواند مضاعف گردد.

برای توسعه مناسبات دو كشور چه راهكاری را مطرح می كنید؟

جمهوری آذربایجان با چهار استان ایران مرز زمینی دارد كه شامل آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل و گیلان است و با مازندران با استفاده از دریای خزر همسایه است. یكی از برنامه های ما باید تقویت همكاری های استان های همجوار با جمهوری آذربایجان باشد. استفاده از ظرفیت مرزنشینان در این رابطه مهم می باشد.

یكی از مباحث مطرح در روابط خارجی مسئله مقابله با تحریم ها همچون در حوزه ارزی است بخصوص اینكه عملا معامله با دلار امكان پذیر نیست. جمهوری آذربایجان می تواند در این عرصه نقشی داشته باشد؟
ببینید با عنایت به مشكلاتی كه ایران برای تعامل با بانك های بزرگ دارد، یكی از راهكارهای كاهش و از بین بردن فشارهای اقتصادی غرب، استفاده از پول ملی در معاملات با همسایگان همچون جمهوری آذربایجان است. ما با جمهوری آذربایجان مرزهای زمینی داریم و بازرگانان ما می توانند در مراودات تجاری با این كشور پول ملی را جایگزین دلار كنند. تجار آذربایجان می توانند در بانك های ایران حساب ریالی داشته باشند و تجار ایرانی هم در بانك های آذربایجان حساب هایی با محور «منات» باز كنند. تجار آذربایجانی از ایران با ریال خرید كنند و ما آنجا پول معاملات را با منات پرداخت نماییم. در این تجارت دلار معنایی ندارد و عملاً حذف می گردد.

این روزها شاهد سفر لیبرمن وزیر خارجه صهیونیست ها به باكو بودیم. به نظر شما نفوذ اسرائیل و آمریكا چه تأثیری بر روابط ایران و آذربایجان دارد و چطور می توانیم این نفوذ را مدیریت نماییم كه آسیبی به مراودات دو كشور وارد نشود؟
سابقه روابط جمهوری آذربایجان با رژیم اشغالگر قدس به نخستین سال های استقلال جمهوری های شوروی می رسد. رژیم صهیونیستی در باكو سفارت دارد اما سفارت آذربایجان در تل آویو هنوز دایر نشده. نخستین دلیل باكو برای گسترش روابط با اسرائیل، مبحث قره باغ است. كوشش برای رفع اشغال از مناطق اشغال شده، محور اصلی سیاست خارجی جمهوری آذربایجان و یكی از اهداف باكو برای تولید رابطه با اسرائیل، خرید تسلیحات برای مقابله با ارمنستان است. شاید اگر كشورهای اسلامی این نیاز آذربایجان را برطرف می كردند، می توانستند بین باكو و تل آویو فاصله تولید كنند. البته آذری ها چندان از خریدهای تسلیحاتی خود راضی نیستند چون اسرائیل در ازای دریافت مبلغ بالا، سلاح هایی از رده خارج تحویل باكو می دهد. برای مثال در سفر نتانیاهو به باكو، اسرائیل وعده داد كه گنبد آهنین را به آذربایجان تحویل دهد و در این رابطه تبلیغات و سر و صدای رسانه ای زیادی به راه انداخت، اما تابحال خبری از عملیاتی شدن این وعده منتشر نشده است. هدف دیگر باكو از رابطه با تل آویو، استفاده از لابی بین المللی یهودی برای تضعیف لابی ارامنه در مجامع بین المللی است. لابی ارامنه و طرفداران ارمنستان، حتی در اسرائیل هم فعال می باشند. این لابی تلاش می كند تا از تقویت مناسبات اسرائیل با آذربایجان جلوگیری كند. آمریكا و چند كشور غربی، مشوق آذربایجان برای همكاری با رژیم اشغالگر قدس هستند و باكو برای حفظ مناسبات خود با غرب، ارتباط نزدیكی با اسرائیل دارد.
با توجه به آشنایی شما با جامعه جمهوری آذربایجان، نگاه مردم این كشور به رابطه كشورشان با اسرائیل چیست؟
ببینید مردم آذربایجان كه مسلمان و شیعه هستند، به صورت طبیعی از رژیم صهیونیستی كه دشمن اصلی اسلام و مسلمانان است، متنفرند و حتی محافل لائیك و غیردینی هم از جنایات اسرائیل در فلسطین، به خصوص غزه ناراضی هستند. اسرائیل بر روی حمایت یهودیان آذربایجان كه حدود بیست هزار نفر هستند، حساب می كند، اما بعضی از همین یهودی ها هم از اقدامات رژیم صهیونیستی راضی نیستند. یكی از سیاست های اسرائیل، زمینه سازی برای مهاجرت یهودیان آذربایجان به اسرائیل است و در یك مقطع هم موفق شد، اما دیری نگذشت كه یهودیان آذری با نارضایتی از محیط امنیتی و اجتماعی اسرائیل، به كشور خود برگشتند. به نظر من رژیم صهیونیستی در بین مردم آذربایجان پایگاهی ندارد و ارتباطات باكو و تل آویو دولتی است و از نوع ارتباط مردمی نیست. هیچ كشور مسلمانی نمی تواند مناسبات راهبردی با اسرائیل برقرار كند، چراكه این رژیم، بزرگترین تهدید امنیتی ضد جهان اسلام است؛ اسرائیل نخستین قبله مسلمانان را اشغال كرده و هر روز جنایات جدیدی ضد مسلمانان مرتكب می گردد.

اما تل آویو این روابط را راهبردی عنوان می كند و مقامات باكو هم ابراز تمایل زیادی به این روابط نشان می دهند؟

با توجه به شناختی كه از جامعه جمهوری آذربایجان و سیاست های این كشور دارم، رابطه باكو و تل آویو را راهبردی نمی دانم. آذربایجان كه عضو سازمان همكاری اسلامی است و می خواهد از لابی كشورهای مسلمان در مبحث قره باغ استفاده نماید، نمی تواند روابط راهبردی با اسرائیل تولید كند. از طرفی روابط راهبردی به مفهوم مشروعیت بخشیدن به اشغال است و جمهوری آذربایجان كه خویش را مخالف اشغال سرزمین های اسلامی می داند، نمی تواند شریك استراتژیك اسرائیل باشد.

از بهانه های باكو برای توجیه روابط با تل آویو تقویت توان خود مقابل ارمنستان است. آیا واقعاً اسرائیل حامی باكو در برابر ارمنستان است؟
نكته مهمی كه باید در نظر داشت نوع رفتار اسرائیل در برابر ارمنستان و جمهوری آذربایجان است. حقیقت این است كه هدف تل آویو فروش تسلیحات به آذربایجان و ارمنستان با محوریت صرفه اقتصادی می باشد. این رژیم در صدد گسترش حوزه نفوذ خود در قفقاز جنوبی است و می خواهد با سوء استفاده از روابط نزدیك با آذربایجان و ارمنستان و دادن تجهیزات نظامی به این دو كشور، منافع نظامی امنیتی خویش را تأمین كند و طبعاً معاملات تسلیحاتی همزمان اسرائیل با باكو و ایروان می تواند به افزایش درگیری های نظامی دو كشور منجر شده و كشتار افراد نظامی و غیرنظامی و ویرانی شهرها و روستاها را درپی داشته باشد. از سوی دیگر افزایش خریدهای تسلیحاتی آذربایجان و ارمنستان، باعث تقویت توان مالی اسرائیل برای تداوم نظامی گری علیه مردم مظلوم فلسطین است و باكو و ایروان در این مسیر همراه رژیم صهیونیستی خواهند بود.

باكو و ایروان باید بدانند رژیم صهیونیستی قابل اعتماد نیست و فقط به یافتن بازارهای تسلیحاتی جدید و تقویت نفوذ خود در منطقه می اندیشد. بهره گیری از تسلیحات اسرائیل نمی تواند در جهت تقویت صلح و امنیت در منطقه و تأمین منافع آذربایجان و ارمنستان باشد.

نقش ایران در رویكرد تل آویو به باكو را چگونه ارزیابی می كنید؟

حقیقت آن است كه یكی از اهداف اصلی اسرائیل در قفقاز و در جمهوری آذربایجان، كوشش برای تضعیف و یا حتی تخریب روابط ایران و آذربایجان است. سیاست اسرائیل این است كه رابطه با جمهوری آذربایجان را بزرگ نمایی كند و تلاش دارد با فضاسازی های رسانه ای، رابطه خویش را با جمهوری آذربایجان، خیلی بزرگتر از آن چه هست نشان دهد.

برای مقابله با این اقدامات چه باید كرد؟
برای مدیریت این وضعیت باید نخست ترفندهای رسانه ای رژیم اشغالگر قدس را بشناسیم و تحت تأثیر القائات این رژیم قرار نگیریم. خوشبختانه در سال های اخیر، شناخت سیاست های این رژیم از جانب مسئولین و رسانه های ایران و جمهوری آذربایجان باعث خنثی شدن این ترفندها و تقویت روابط دوجانبه شده است.

صحبت خاصی اگر مانده بفرمایید؟
نه ممنون از وقتی كه در اختیارم قرار دادید. * این مصاحبه نخست در تاریخ هشتم مهر ۱۳۹۷ در روزنامه و سایت سیاست روز منتشر گردید.

1397/07/09
22:30:00
5.0 / 5
4693
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۳ بعلاوه ۳
newweblog.ir - حقوق مالکیت معنوی سایت نیو وبلاگ محفوظ است

نیو وبلاگ

وبلاگ عمومی