۳اصل مدیریتی: چشم انداز، مأموریت و تصمیم
نیو وبلاگ ۳اصل مدیریتی: چشم انداز، مأموریت و تصمیم
درباره مدیریت و اصول آن فراوان نوشته اند از اصول تیلور و فایول گرفته تا اصول جزئی تر، همه مفیدند و قابل توجه. اما آن چه مورد توجه است و بخصوص دركشور ما قابل بحث، این كه با این همه اصول چرا وضعیت ما این طوری است؟ چرا كارها پیش نمی رود و یا بد پیش می رود و در مقایسه با دنیا كه شتابان حركت می كند و همه جهان را عرصه مدیریت خود كرده ما هم چنان اندر خم یك كوچه ایم!
به نظر من باید هر چه خلاصه تر اصول مدیریت را در نظر گرفت تا راحت تر به مقصود رسید. البته گفتنی است:
مرد خردمند خرد پیشه را
عمر دو بایست در این روزگار
تا به یكی تجربه آرد به دست
با دگری تجربه آرد به كار
در قرآن هم خلاصه و مفید آمده كه «و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوكل علی الله» یعنی در هر كاری كه مشخص است (امر) با صاحبان نظر مشورت كن، اما چون به مرحله تصمیم رسیدی با توكل به پیش تاز!
اما دنیای امروز و با عنایت به سرعت ارتیاطات و اطلاعات خیلی از تجارب دیگران را می توان آموخت، با اینكه شنیدن كی بود مانند دیدن. آن چه هر فرد خود تجربه می كند انگار بر جانش می نشیند و با جان هم بطور قطع به در خواهد رفت. اگر به مدیریت های فعلی و بخصوص در كشور خودمان توجه كنید از سه جنبه در چالش است:
اول چشم انداز: چشم انداز و یا سیاست گذاری و یا راهبرد كلان حاصل داشتن اطلاعات كامل و همه جانبه و هم فكر باز و روشن نسبت به مسائل و مشكلات و شناخت جامعة هدف به تفصیل است. كسی كه این اطلاعات اولیه و شناخت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی جامعه را ندارد نمی تواند چشم انداز داشته باشد. درست مانند كور و یا كم بینایی می ماند كه تا چند قدم بیشتر را در جلوی پای خود نمی بیند و بدیهی است كه نه تنها خطرات آتی را نمی تواند ببیند و یا حدس بزند كه گام نهادن چند قدمی وی هم با دلهره توأم است. همانند حركت در تاریكی و یا در مه است.
برای آینده زمانی می توان تصمیم گرفت كه گذشته شفاف و روشن باشد و بدیهی است كه حال، ادامه گذشته است. فنون آینده پژوهی از تحلیل روند، مشاوره، سناریونویسی و مانند آن همه متكی بر گذشته و حال است. كسی كه بخواهد تازه كار را شروع كند نمی تواند راجع به آینده فكر كند. البته اگر دارای تجربه باشد می تواند به جای توجه به حال، آینده مشخصی را در نظر بگیرد، اما چون در آغاز كار است باید صبر كند تا تجارب او به ثمر بنشیند و خط مشی او را تعیین كند، آن گاه می تواند راجع به آینده فكر كند و تصمیم بگیرد.
آیندهٰ پژوهی دقیقا متكی بر گذشته و حال است تا این دو روشن نباشد نمی توان به آینده فكر كرد. در آیه قرآن است كه لاخوف علیهم و لا هم یحزنون. برای افراد نیكوكار كه هم سابقه روشنی دارند و هم حال برایشان معلوم است بدیهی است كه آینده خوبی هم داشته باشند. از گذشته متأثر و محزون نیستند؛ چون همه چیز بر وفق مراد بوده است و غفلت و كوتاهی انجام نشده و بنابراین بر مبنای تجارب گذشته نسبت به آینده هم بیم و هراسی ندارند.
ببینید در این چهل ساله تا كجا چشم اندازها روشن بوده است؟ وقتی اغلب مسئولان می آیند و می گویند ما اطلاعات نداریم و یا برنامه نداریم و یا اظهارتأسف ها بیشتر از ابراز خرسندی هاست درباره چشم انداز چه می توان گفت. برنامه های پنج ساله با اینكه می توانست نقطه امیدی باشد ولی اجرا نشدن و یا خوب اجرا نشدن، چشم انداز را دچار بحران كرده است.
مرحله مأموریت بعد از داشتن چشم انداز درست و خوب است. مأموریت آنجاست كه سیاست گذاری ها درست و به موقع انجام شده و عده ای از كنندگانِ كار كه قوی و امین اند مأموریت انجام كارهایی را عهده دار شوند. اما در همین حال می بینیم كه مسئولان فقط به فكر گذران امور بوده و اصلا مأموریت محور نبوده اند و وقتی كه دوره شان به سرآمده بدون تحویل و تحول كاری به تودیع و معرفه بسنده می كنند.
سوم تصمیم است كه گاه آن را اصل مدیریت می دانند. چون تصمیم بدونِ پشتوانه اصلا تصمیم نیست و ضد مدیریت است. اغلب ضربه هایی كه كشور خورده است علاوه بر دو محور فوق از تعلل در تصمیم گیری است. شما ببینید كه در اغلب موارد دولت و یا حتی سایر قوا بعد از وقوع حادثه تصمیم می گیرند و در این حال است كه به جای تصمیم گیری فعال، منفعلانه عمل می كنند. در دنیای امروز بزرگ ترین دفاع حمله است. چه در تبلیغات رسانه ای و چه در امور اجرایی. آن كس كه تردید كند باحته است و البته كسی تردید می كند كه سابقه روشنی ندارد و بر این اساس چشم اندازش مبهم است و بنابراین مأموریت ها رابه دست افراد ناكارآمد و یا رابطه ای داده است.
در كشورهایی هم چون ما افراد و بخصوص سازمان ها از یكی از سه مورد فوق، و یا همه آن ها، با درجات مختلف رنج می برد.
به نظر من می توان مدیریت را در سه كلمه خلا صه كرد: چشم انداز، مأموریت و تصمیم.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب